مفهوم ازدواج
ازدواج یعنی انعقاد عقد نکاح، ایجاد رابطه زناشویی و تشکیل زندگی مشترک زن و مرد که مطابق حکم فقهی، عرفی و قانونی به ثبت می رسد که در کشور ما می تواند با عنوان ازدواج دائم یا موقت تحقق یابد. اما متاسفانه امروزه با جهانی شدن و تبادل فرهنگ ها، شاهد ظهور مفهومی جدید به نام ازدواج سفید هستیم.
ازدواج سفید، گونه ای ازدواج است که در آن طرفین، بدون قبول تعهدات شرعی و قانونی و ثبت رسمی ازدواج خود، به تشکیل زندگی اقدام می کنند. به بیان دیگر، زوجین، بدون جاری شدن صیغه یا خطبه عقد نکاح و ثبت ازدواج خود به صورت رسمی، زندگی زناشویی خود را آغاز می کنند.
در ازدواج سفید به دلیل وجود نداشتن تعهدات قانونی و عدم ثبت ازدواج در دفترخانه، طرفین قادر نیستند که هیچ گونه ادعای قانونی در مورد اموال و ترکه شریک زندگی خود، بعد از فوت و در زمان تقسیم ارثیه آن، داشته باشند. همچنین طرفین ازدواج سفید، به دلیل ثبت نکردن ازداج خود به طور رسمی و قانونی از هیچ کدام از حقوقی که در قوانین کشور ما برای رن و شوهر بعد از ازدواج رسمی در نظر گرفته شده است، بهره نمی برند.
شرایط ازدواج سفید
به دلیل آنکه در ازدواج سفید، طرفین هیچ گونه تعهدی به یکدیگر ندارند، شرایط آن می تواند برای بعضی از افراد جذابیت داشته باشد. طبق تحقیقات صورت گرفته، دلایلی نظیر مشکلات مالی و اقتصادی، نیاز به شناخت بیشتر یکدیگر، قبل از ازدواج و محک زدن رابطه، عدم الزام به تعهدات ازدواج یا در مواردی، عدم اعتقاد به ازدواج دائم از جانب طرفین را می توان به عنوان شرایطی که طرفین به ازدواج سفید روی می آورند، ذکر کرد.
منتقدان ازدواج سفید با اشاره به این که در این نوع ازدواج، زوجین هیچ تعهدی نسبت به یکدیگر نداشته و می توانند هرگاه که بخواهند از رابطه خارج شوند یا حتی برای ارتباط با فرد دیگر در حین رابطه با محدودیتی روبرو نیستند، بیان می دارند که ازدواج سفید موجب سست شدن نظام ارزشی جامعه می شود و به شکلی مروج بی بند و باری اخلاقی در جامعه می باشد.
ولی در برابر این گروه، مدافعین ازدواج سفید، با اشاره به بعضی از شرایط این ازدواج، نظیر عدم تعهد مالی، یا حتی عدم تعهد به رابطه دائمی میان طرفین و پذیرش این شرایط توسط طرفین، اعتقاد دارند که این نوع ازدواج، قابل پذیرش است و بایستی به اراده و انتخاب این افراد احترام گذاشت.
شرایط ازدواج سفید به گونه ای است که طرفین، بدون هیچ گونه عقدی چه موقت و چه دائمی، زندگی در یک خانه را شروع می کنند. در شرایط امکان دارد، با گزارش اشخاص دیگر مثل همسایگان به جرم رابطه نامشروع متهم شوند.
حکم شرعی ازدواج سفید
در دین اسلام، عقد نکاح به دو صورت ازدواج دائم و موقت قابل قبول است و بر اساس حکم فقهی بعضی از فقها، حکم فقهی نکاح، این است که هم در نکاح دائم، هم در نکاح موقت می بایست صیغه عقد به صورت شفاهی خوانده شود و ایجاب و قبول به صورت صریح توسط زوجین ادا گردد. بعضی از فقها، معتقدند که وقوع رابطه زناشویی، بدون خواندن عقد نکاح، به هیچ وجه قابل قبول نیست و در صورت وقوع، حکم زنا داشته و احکام و مجازات زنا بایستی در رابطه با عاملین آن جاری گردد.
در برابر این گروه، عده دیگری از فقها در مورد حکم فقهی نکاح معاطاتی اعتقاد دارند که نکاح معاطاتی، قابل پذیرش بوده و آثار نکاح بر آن جاری است. نکاح معاطاتی یعنی اینکه زوجین به جای خواندن صیغه نکاح و ادای شفاهی ایجاب و قبول، در عمل و با انجام رابطه زناشویی، ایجاب و قبول خود را نشان دهند.
این فقها در استدلال حکم فقهی خود بیان می دارند که عقود می توانند با انجام هر عملی، مبنی بر ایجاب و قبول طرفین، منعقد گردند و در معاطات نیز اشخاص با عمل، این ایجاب و قبول را نشان می دهند و از آنجایی که عقد نکاح بر مبنای اراده و موافقت طرفین است، احتیاجی به رعایت تشریفات نبوده و ضمن داشتن اراده برای برقراری رابطه حلال، عقد نکاح جاری می گردد.
ازدواج سفید در حقوق ایران
به سبب مغایر بودن این گونه از ازدواج با موازین دین اسلام و نیز عدم پذیرش آن توسط جامعه، قانون گذار ایران تاکنون ازدواج سفید را به رسمیت نشناخته و قانونی در مورد شرایط آن وضع ننموده است.
ولی در مورد اینکه این ازدواج صحیح است یا خیر، می توان گفت که ازدواج در معنای عام و پذیرفته شده آن مبنی بر قبول طرفین عقد و قبول شرایط حاکم بر آن است. در حقوق کشور ما، وقوع ازدواج بایستی همراه با رعایت تشریفات قانونی و انجام الزاماتی، نظیر خواندن صیغه نکاح و ثبت رسمی آن باشد.
ولی در ازدواج سفید، طرفین توافق می کنند که هیچ تعهدی به هم نداشته و ملزم به رعایت مواردی که در قانون و عرف برای ازدواج پذیرفته شده است، نیستند. ازدواج سفید را می توان به معامله معاطاتی تشبیه کرد که در آن، طرفین معامله بدون انجام تشریفات عقد مورد نظر و صیغه شفاهی، فقط با انجام عمل مورد نظر، به معامله با هم اقدام می کنند.
آیا ازدواج سفید جرم است؟
بر اساس قانون مجازات اسلامی، جرم، فعل یا ترک فعلی بوده که توسط قانون گذار، برای آن، مجازات تعیین گردیده است. با توجه به این تعریف از جرم، که در ماده 2 قانون مجازات اسلامی ذکر شده است و این مسئله که قانون گذار ایران تاکنون اقدام به تصویب قانون صریحی در رابطه با ازدواج سفید نکرده و مجازاتی برای آن در نظر نگرفته است، نمی توان گفت ازداج سفید در ایران جرم به شمار می رود.
ولی همانگونه که ذکر شد، مفهوم ازدواج سفید از نظر عموم جامعه و قانون قابل قبول نیست و زندگی زناشویی زیر یک سقف، بی آنکه میان زوجین، عقد نکاحی وجود داشته باشد، علاوه بر وجهه بد اجتماعی، از لحاظ قانونی هم می تواند تحت عناوین مجرمانه قرار گیرد.
بنابراین، ازدواج سفید می تواند تحت عناوین مجرمانه ای نظیر رابطه نامشروع یا در قالب جرم زنا، مورد پیگرد قانونی قرار گیرد و در صورت اثبات این جرائم در دادگاه، طرفین این ازدواج به مجازات مندرج در قانون مجازات اسلامی در رابطه با این جرائم محکوم خواهند شد.
عقد ازدواج از جمله پیچیده ترین عقود در قانون مدنی است و این پیچیدگی به سبب اهمیت شخصیت طرفین عقد است. دین اسلام ازدواج را مایه آرامش دانسته و به مسلمانان توصیه کرده زنان و مردان مجرد را همسر بدهند.
تعریف ازدواج
ازدواج به عقدی می گویند که میان زن و مرد به وجود می آید، به موجب این عقد، زن شرعاً بر مرد حلال می گردد و هدف از آن ایجاد ارتباط برای زندگی مشترک و تولید نسل می باشد .ازدواج به دو صورت موقت و دائم انجام می شود.
ازدواج دائم
عقد نکاح دائم به رابطه ی زناشویی می گویند که میان زن و مرد منعقد می گردد و به شکل دائمی و ابدی است و هر دو طرف از هم ارث خواهند برد و کلیه احکام ازدواج نظیر مهریه، نفقه و ارث جاری می گردد.
عقد نکاح موقت
گونه ای عقد می باشد که با جاری شدن صیغه ای، زن برای مدت زمان مشخص و محدود با مهریه ای معین به ازدواج مرد در می آید .
شباهت ازدواج دائم با موقت
عقد دائم و عقد موقت هر دو گونه ای از ازدواج می باشند و در هر دو صیغه نکاح خوانده می شود و زوجین در هر دو عقد به هم محرم می شوند، اما از نظر حقوقی هر کدام احکام خاص خود را دارند .
عقد دائم و موقت هر دو، نخست برای محقق شدن و صحت عقد به رضایت و قبول زن و مرد احتیاج دارند.
در هر دو عقد، زن بایستی خالی از موانع نکاح باشد؛ یعنی در عقد ازدواج فرد دیگری نباشد یا حتی در عده شخص دیگری نباشد یا از محارم مرد یا افرادی که ازدواج با آن ها ممنوع است، نباشد .
در عقد دائم و موقت چنانچه فرزندی متولد شد، آن فرزند مشروع و حلال زاده است و در هر دو عقد فرزند ملحق به والدین است و از پدر و مادر خود ارث می برد و والدین نیز از اوارث می برند و حضانت و نفقه فرزند بر عهده پدر است و در صورت نبودن پدر بر عهده ی مادر می باشد.
تفاوت های ازدواج دائم و موقت
تفاوت عقد دائم و عقد موقت در ثبت
ثبت عقد دائم الزامی است و بر اساس قانون حمایت از خانواده، مرد ملزم به ثبت آن است و در صورت امتناع از ثبت، مجرم شناخته شده و بایستی مجازات گردد .در صورتی که در عقد موقت ثبت ازدواج الزامی نیست مگر در سه مورد که عبارتند از:
تعدد زوجات در ازدواج دائم و موقت
مرد می تواند در صورت رعایت عدالت و کسب رضایت از زن خود یا اجازه دادگاه، چهار همسر دائمی اختیار کند، ولی در عقد موقت محدودیتی وجود ندارد.
تفاوت ازدواج دائم و موقت در جدایی زوجین
در ازدواج دائم، طرفین با جاری شدن صیغه طلاق، فوت یکی از طرفین یا فسخ نکاح از هم جدا می شوند، در صورتی که در ازدواج موقت طرفین با بذل مدت یا انقضای مدت و اتمام مدت عقد از هم جدا می شوند و طلاق در ازدواج موقت وجود ندارد.
در ازدواج دائم، چنانچه مرد سه مرتبه زن خود را طلاق دهد و دوباره بخواهد به وی رجوع نماید، حتماً احتیاج به یک محلل دارد تا بتواند دوباره با آن زن ازدواج کند، ولی در عقد موقت چنین نیست و مرد می تواند با انقضای مدت یا بذل مدت بعد از هر مرتبه( حتی بیش از سه مرتبه) مجدداً زن را بدون هیچگونه محللی به عقد خود در آورد .
تفاوت ازدواج دائم و موقت در مهریه
مهم ترین تفاوت ازدواج دائم و موقت را می توان در مهریه دانست. وجود مهریه در ازدواج موقت الزامی است و در صورت وجود نداشتن مهریه، عقد باطل است، در حالی که در عقد دائم الزامی به وجود مهریه نبوده و چنانچه مهریه مشخص نگردد، زوجه مستحق مهر المثل یا مهر المتعه خواهد بود .
تفاوت میان عقد دائم و موقت در نفقه
در ازدواج دائم، نفقه زن از لحظه انعقاد عقد بر عهده مرد خواهد بود، در حالی که در عقد موقت مرد وظیفه ای برای پرداخت نفقه به زن ندارد و نفقه زن بر عهده او نیست. اما زن می تواند پرداخت نفقه را بر همسرش شرط نماید که در اینصورت عمل کردن به شرط، ضروری است.
تفاوت بین ازدواج دائم و موقت در ارث
در ازدواج دائم از لحظه انعقاد عقد زن از وراث مرد و مرد از وراث زن خواهد بود، اما در ازدواج موقت، زن و مرد از هم ارث نمی برند.
عده در ازدواج دائم و موقت
در ازدواج دائم زن بعد از طلاق یا فسخ نکاح باید 3 طهر عده نگه دارد، در حالی که در عقد موقت بایستی دو طهر عده نگه دارد .
بر طبق قانون، عقد به دو دسته عقد دائم و موقت(صیغه) تقسیم بندی می گردد. صیغه، نوعی عقد ازدواج بوده که برای مدت زمان مشخص با مهریه معین، منعقد گردیده، که موجب ایجاد محرمیت میان زن و مرد می شود و رابطه زوجیت میان آنان برقرار می گردد. برای این که زن و مرد به صیغه هم در بیایند کافی است، خطبه صیغه را بخوانند.
تعریف عقد موقت
یکی از انواع عقد نکاح، عقد موقت است که به آن صیغه یا ازدواج موقت هم می گویند. عقد موقت ، در واقع عقدی می باشد که بر خلاف عقد دائم، برای مدت زمان و مهریه مشخصی جاری می شود. در زمان جاری شدن صیغه عقد موقت، مهریه زن و مدت دقیق عقد باید مشخص باشد؛ در غیر این صورت عقد موقت یا صیغه صحیح نخواهد بود.
برای انعقاد صیغه فقط لازم است که زن و مرد جمله صیغه را بخوانند و بعد از آن با یکدیگر مزدوج شده و به هم محرم می شوند. جمله صیغه می تواند توسط مرد، زن و یا توسط وکیل به نمایندگی از طرف آنان قرائت شود که با نظر به اینکه چه کسی آن را می خواند عبارت های آن باهم تفاوت دارد. بر اساس نظر بعضی از مراجع تقلید ترجمه فارسی آن را هم می توان خواند و قابل قبول می باشد. جمله صیغه به یکی از صورت های زیر است:
جمله صیغه محرمیت برای زن: "زوجتک نفسی فی المده المعلومه، علی المهرالمعلوم" به معنی من خودم را به همسری تو در آوردم با مدت معین و با مهر معین." و بعد مرد باید پاسخ بدهد: "قبلت" یعنی قبول کردم.
خطبه صیغه برای مرد: "زوجت موکلتی (نام زن) نفسی، فی المده المعلومه، علی المهر المعلوم" که یعنی:"من موکلم را به ازدواج خود در آوردم برای مدت و مهر مشخص شده." و در پاسخ آن زن باید بگوید: "قبلت التزویج" که ترجمه آن:" قبول کردم این ازدواج را" می باشد.
جمله صیغه توسط شخص سوم: "زوجت موکلتی (نام زن) موکلی (نام مرد) فی المده المعلومه علی المهر المعلوم" یعنی "موکل خودم (نام زن) را به تزویج (نام مرد) در آوردم، در مدت مشخص و با مهریه ی مشخص" و بعد به وکالت از مرد بگوید: "قبلت التزویج لموکلی (نام مرد)" که ترجمه آن "قبول کردم این ازدواج را" است.
شرایط صحت عقد موقت
شرایط خاصی برای جاری شدن آثار حقوقی و شرعی عقد موقت، باید وجود داشته باشد. این شرایط شامل شرایط صحت عقد نکاح به طور کلی، که هم در ازدواج موقت و هم در دائم وجود دارد، می شود و هم شامل شرایط اختصاصی صحیح بودن عقد، که تنها مختص به عقد موقت است، می گردد و در صورت نبود هر یک از این شرایط عمومی و اختصاصی، ازدواج موقت صحیح نخواهد بود. شرایط صحیح بودن صیغه عبارتند از:
شرایط عمومی صحت ازدواج موقت: داشتن قصد برای ایجاد عقد، رضایت داشتن، نبودن مانع برای ازدواج، و همچنین شرایط ازدواج موقت دختر باکره؛ یعنی اجازه پدر یا جد پدری.
شرایط اختصاصی صحت ازدواج موقت: تعیین مدت برای ازدواج موقت و تعیین مهریه.
ارث در عقد موقت
بر اساس قانون مدنی، در ازدواج دائم رابطه توارث بین زن و مرد شکل می گیرد؛ یعنی آن ها از یکدیگر ارث می برند، ولی در ازدواج موقت رابطه توارثی بین زن و مرد به وجود نمی آید؛ یعنی چنانچه یکی از مرد و زنی که به عقد موقت هم در آمده اند فوت کند، دیگری از وی ارث نمی برد، حتی اگر در عقد شرط شده باشد. فقط در صورتی دارایی های زن یا شوهر در عفد موقت به همسرش می رسد که این را وصیت نماید.
لازم به ذکر است که با وجود اینکه زن و مرد از هم در ازدواج موقت ارث نمی برند، اما اگر صاحب فرزند یا فرزندانی شوند، آن ها از والدین خود و پدر و مادر آن ها از فرزندان ارث خواهند برد.
نفقه در ازدواج موقت
در ازدواج دائم، شوهر وظیفه دارد که نفقه همسرش را تامین کند و اگر از این وظیفه خود امتناع کند، ضمانت اجراهایی در قانون تعریف شده است که زوجه می تواند با استفاده از آن و با مراجعه به دادگاه نفقه اش را بگیرد.
به موجب قانون مدنی، مرد موظف به پرداخت نفقه به همسر موقت خود نیست و زن فقط در صورتی مستحق نفقه در ازدواج موقت می باشد که توافقی حاصل گردیده باشد یا عقد بر مبنای آن جاری شده باشد؛ یعنی در حین عقد شرط شود که به زن حتما نفقه تعلق بگیرد.
انحلال عقد موقت
ازدواج موقت نیز همانند ازدواج دائمی منحل می شود. با این وجود یکی از تفاوت های ازدواج موقت با دائم این است که در ازدواج موقت نمی توان طلاق گرفت و زن و مرد بایستی برای اتمام رابطه زوجیت خود تا پایان مدت صیغه صبر کنند. چنانچه صیغه طولانی تر باشد، راهکارهای دیگری برای اتمام زوجیت در قانون پیش بینی شده است. شرایط انحلال عقد موقت به صورت زیر است:
فوت یکی از زوجین: در این مورد فرقی بین ازدواج دائم و موقت وجود ندارد و اگر زن یا مرد فوت کند، ازدواج آن ها منفسخ می گردد.
بذل مدت؛ یعنی بخشیدن مدت زمان باقی مانده از صیغه. بذل مدت ازدواج موقت از جمله اختیارات مرد است و هرگاه که بخواهد می تواند مدت باقی مانده را به زن ببخشد و به عقد موقت خاتمه دهد. مرد می تواند در هنگام انعقاد ازدواج موقت به زن، وکالت در بذل بدهد و با استناد به آن زن می تواند هرگاه که بخواهد، مدت باقی مانده از ازدواج را بذل نماید.
انقضای مدت؛ پایان یافتن مهلت یا مدتی که حین ازدواج موقت تعیین گردیده است که بعد از سپری شدن این مدت، بین زن و مرد دیگر رابطه زوجیت وجود ندارد.
عده زن در ازدواج موقت
عده، به مدت زمانی گفته می شود که زن باید صبر کند تا بتواند مجددا ازدواج، اعم از موقت یا دائمی کند. هدف از وجود عده، معلوم شدن نسب فرزندانی است که امکان دارد بوجود آیند و در گذشته چنانچه زن بلافاصله بعد از جدایی یا مرگ همسرش ازدواج می کرد، در حالی که از همسر سابق خود باردار بود، تشخیص اینکه آن فرزند متعلق کیست، دشوار بوده است. به همین جهت، عده وجود دارد تا شک و شبهه های این چنینی از بین برود.
به موجب قانون مدنی، عده زن در عقد موقت در صورت بذل مدت و انقضای مدت 2 طُهر می باشد؛ بدین معنا که به اندازه ای که دو بار عادت ماهیانه شود؛ مگر اینکه زن به اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت، 45 روز خواهد بود.و در صورتی که باردار باشد، تا هنگام زایمان باید عده نگه دارد. همچنین اگر در حین عقد موقت، مرد فوت کند، زوجه می بایست مدت عده وفات شوهر در عقد موقت که 4 ماه و 10 روز است را نگه دارد .
زنی که با شوهرش رابطه ی جنسی برقرار نکرده و همچنین زن یائسه، نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح؛ ولی عده وفات در هر دو مورد باید رعایت شود.
قوانین ثبت عقد موقت
بر اساس قانون حمایت خانواده،مرد موظف به ثبت ازدواج دائم است:"اگر مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح اقدام یا بعد از رجوع تا یک ماه از ثبت آن امتناع یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن خودداری کند، ضمن الزام به ثبت واقعه به پرداخت جزای نقدی درجه 5 و یا حبس تعزیری درجه 7 محکوم خواهد شد. این مجازات در مورد مردی که از ثبت انفساخ نکاح و اعلام بطلان نکاح یا طلاق استنکاف کند نیز مقرر است." یعنی چنانچه ازدواج دائم را ثبت ننماید، امکان دارد به 8 تا 18 میلیون تومان یا حبس از نود و یک روز تا شش ماه محکوم گردد.
با این وجود همانگونه که ذکر شد، این وظیفه مربوط به ازدواج دائم است و ثبت ازدواج موقت اختیاری می باشد. بنابراین در صورتی که مرد ازدواج موقت را ثبت نکند، مجازات نخواهد شد. اما شرایطی وجود دارد که مرد موظف به ثبت ازدواج موقت است. این شرایط عباتند از:
تعریف ازدواج
ازدواج اتحاد بین زن و مرد بوده که به شکل دائمی و انحصاری به هم متعهد می شوند و به طور طبیعی و ذاتی با به دنیا آوردن و پرورش فرزندان توسط آنان همراه است؛ به بیان دیگر، همسران اتحاد خود را از راه انجام اعمال زناشویی، کامل و تجدید می نمایند و بدین ترتیب، ازدواج، زوجین را به عنوان واحد تولید مثل متحد می کند.
در ازدواج دو نفر به عشق و مراقبت از همدیگر و تقسیم مسئولیت ها و مزایای زندگی متعهد می شوند.
ازدواج از دیدگاه روانشناسی
ازدواج یا همان وصلت زن و مرد، یک اتحاد قلبی و روحی عمیق بوده که با صمیمیت جنسی تقویت می گردد و بایستی از نظر هر دو طرف مقبول باشد.
برای کامل شدن معنی ازدواج، دولت می بایست ازدواج را به رسمیت شناخته و تحت نظارت خود قرار دهد، زیرا امتیازات خاصی به اشخاصی که ازدواج کرده اند، عطا می کند.
زوجین می توانند یکدیگر را همسر خطاب کنند که واژه ای شرعی و قانونی برای روابط زناشویی است.
در هر جامعه ای، انواع و اقسام ازدواج با توجه به فرهنگ و آداب آن منطقه، خصوصیات خاص خود را به همراه دارد که آن را از دیگران متمایز می کند، ولی تقریبا معنی ازدواج در بیشتر فرهنگ ها یکسان است که تفاوت هایی در شکل گیری و مدیریت آن وجود دارد.
در منابع قدیمی از ازدواج به عنوان یک سنت پابرجا یاد شده است. با وجود تلاش های انسان شناسان برای شناسایی منشا آن و آزمون بی بندوباری انسان های اولیه، شواهدی در رابطه با مفهوم ازدواج در گذشته وجود ندارد.
از نظر تاریخی، جوامع زیادی، گونه هایی از چند همسری را مجاز دانسته اند، در حالی که در سایر جوامع به هیچ وجه مورد پسند نیست.
دلایل منطقی ازدواج کردن
اروپا، ایالات متحده و کانادا و برخی از کشورهای شرقی در بیشتر موارد خود را با فرهنگ تک همسری معرفی می کنند. این مسئله تاحدودی ناشی از فرهنگ امروزی و قدرت گرفتن زنان در جامعه و خانواده است، با این وجود لازم به ذکر است که در گذشته نه چندان دور، قانون رومی فحشا، صیغه شدن و دسترسی جنسی به بردگان را مجاز می دانست.
مفهوم ازدواج در گذر تاریخ
اواخر قرن بیستم، ایده های زیادی درباره ی ماهیت و هدف ازدواج و خانواده به چالش کشیده شد.
بعضی از افراد نیز استدلال می کنند که ازدواج می تواند یک داستان قانونی غیرضروری باشد. این موضوع از یک تغییر کلی در ایده ها و روش زندگی خانواده های غربی پیروی می کند.
از زمان جنگ جهانی دوم، غرب شاهد افزایش چشم گیر طلاق، رشد زندگی بدون ازدواج، به دنیا آوردن فرزند بدون ازدواج و افزایش زنا بوده است.
هدف از ازدواج
ازدواج برای اکثر افراد مسیری برای رسیدن به دستاوردهای بیشتر در زندگی است، دستاوردهایی که در زندگی مجردی نمی توانند آن ها را به دست آورند.
افراد زیادی ازدواج را راهی برای ادامه نسل خود می دانند و برای برخی دیگر، ازدواج کردن زندان اسارت است.
ازدواج یک مسئله غیر مالی است، ولی آثار و حقوق مالی زیادی را به دنبال دارد. مهریه یکی از حقوق مالی بوده که با ازدواج برای زن ایجاد می شود و مرد موظف به پرداخت آن است. مهریه انواع گوناگونی دارد که بایستی پیش از ازدواج در مورد آن اطلاع داشته باشیم. از انواع مهریه می توان به مهر المسمی، مهر المثل، مهر المتعه و… اشاره نمود. مهریه و انواع آن و شیوه وصول مهریه موضوعاتی هستند که امروزه در دعاوی خانوادگی بسیار مشاهده میشود. بنابراین پرداختن به آن و بررسی شرایط و نکات حقوقی مربوط به آن اهمیت زیادی دارد.
تعریف مهریه
مهریه یعنی مالی که به سبب عقد دائم یا موقت، به زن تعلق گرفته و وی می تواند در آن تصرف کرده و یا هرگاه که بخواهد، آن را مطالبه نماید. به موجب ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی: «به مجرد عقد، زن مالک مهر می گردد و می تواند هر گونه تصرفی که بخواهد در آن داشته باشد. مهریه یا صداق نمایانگر احترام و محبتی است که مرد نثار زن می کند.»
روانشناسان نیز اعتقاد دارند که هدیه از جانب مرد به زن در ایجاد انرژی عاطفی و تقویت عشق تاثیر بسیاری دارد. در واقع مهریه، نوعی حق شخصی بوده که زوجه مالک آن میگردد و در صدر بدهی های مرد قرار میگیرد و بعد از مرگ نیز به وراث زن می رسد. در دین اسلام و در قدم بعدی فقه و حقوق هم پرداخت مهریه، از وظایف شوهر به شمار رفته و در این زمینه برای زن احترام خاصی قائل شده اند. در کشور ما یکی از مهمترین مسائلی که هنگام طلاق مطرح می شود بحث مهریه می باشد. برخی اوقات اخذ مهریه با مشکلاتی روبرو میشود که با داشتن وکیل طلاق به راحتی می توان این مشکلات را حل کرد.
انواع مهریه
توجه داشته باشید که برخلاف اجبار به تعیین مهریه در عقد موقت، تعیین آن در عقد دائم شرط لازم برای صحت عقد نمی باشد. در ازدواج دائم، چنانچه در هنگام عقد، مهریه ای تعیین نگردیده باشد نیز، همچنان عقد صحیح است و زوجین می توانند پس از ازدواج، در رابطه با مهریه، توافق نمایند. از همین رو بسته به اینکه مهریه در حین عقد، تعیین شده یا نشده باشد، انواع مهر دسته بندی می شود. البته مهریه با توجه به تعهد به شیوه پرداخت نیز، قابل تقسیم بندی است.
انواع مهریه بر اساس زمان تعیین آن
مهر المثل: اساسا هنگامی مطرح می گردد که مهریه به طور کلی مشخص نشده و این عدم تعیین مهریه می تواند به هر دلیلی باشد از جمله این که توافقی میان طرفین انجام نشده یا آن چه که به عنوان مهریه تعیین شده قانونی نبوده و یا مشروع نباشد. همچنین به دلیل آن که در ازدواج دائم، تعیین مهریه مشخص الزامی نیست و بدون تعیین مهریه هم می توان نکاح دائم را جاری کرد، ولی پس از وقوع نزدیکی می بینیم که زن مستحق دریافت مهریه بوده و مقدار این نوع مهریه ای که از پیش تعیین نشده باشد همان مهر المثل است. ماده 1087 قانون مدنی، شرط تعلق مهر المثل را هنگامی میداند که مهریه در حین نکاح دائم، ذکر نگردیده باشد.
مهرالمسمی: مالی است که در حین عقد دائم با توافق زوجین به عنوان مهریه زوجه، تعیین می گردد.
مهر المتعه: بر اساس ماده 1093 قانون مدنی، هنگامی که مهریه در عقد ذکر نگردیده باشد و مرد، پیش از برقراری رابطه زناشویی با همسرش و تعیین مهر، همسر خود را طلاق دهد، زن مستحق مهر المتعه خواهد بود و چنانچه پس از آن، طلاق دهد، مستحق مهر المثل می باشد.” به موجب ماده 1084 قانون مدنی، بر خلاف تعیین مهر المثل، در تعیین مهر المتعه، وضعیت اقتصادی مرد در نظر گرفته می شود و به وضعیت و شخصیت زن توجه نخواهد شد.
مهر السنه: در قانون مدنی برای مهر السنه تعریف مشخصی وجود ندارد و برای فهم آن، می بایست به تعاریف فقهی رجوع کرد. مهر السنه، مهریه حضرت فاطمه (س)، دختر پیامبر بوده و مقدار آن پانصد درهم است. چنانچه نوع مهر در سند نکاحیه، مهر السنه درج گردد، به نرخ روز محاسبه می شود.
انواع مهریه بر اساس تعهد به شیوه پرداخت آن
مهریه عند المطالبه: این نوع مهریه حال بوده و به محض مطالبه توسط زوجه، بایستی به وی پرداخت گردد. در صورتی که شوهر، توانایی مالی برای پرداخت آن به طور یکجا را نداشته باشد، می تواند با اثبات اعسار خود به دادگاه، اقدام به تقسیط مهریه و پرداخت آن طی اقساط کند. به موجب ماده ۱۰۸۵، زوجه میتواند تا هنگامی که مهریه به او تعلق تگرفته است، هیچ یک از وظایف خود در برابر همسرش را انجام ندهد. چنانچه نکاح منجر به طلاق در زمانی که زوجه باکره است، شود، مقدار مهریه عندالمطالبه نصف میشود و در صورتی که شوهر بیشتر از نصف مهریه را پیش از این پرداخت کرده باشد، حق دارد مازاد از نصف را عیناً یا مثلاً یا قیمتاً استرداد کند.
مهریه عند الاستطاعه: برای دریافت این مهریه، زن می بایست استطاعت مالی مرد برای پرداخت مهریه را در دادگاه ثابت نماید. اگر مرد، توانایی مالی نداشته باشد، ملزم به پرداخت مهریه نخواهد بود.
موجل: بر طبق ماده 1085 قانون مدنی، مهریهای که در آن زمان خاصی برای پرداخت مهریه مشخص میگردد و قبل از آن زوجه حق تقاضای مهریه را نخواهد داشت. در مهریه موجل حق حبس وجود ندارد، چراکه زن در هنگام عقد، مهریه اش را مدت دار کرده و اینگونه حق حبس خود را ساقط نموده و نمیتواند تا زمان به پایان رسیدن مدت تعیین شده مهر خود را مطالبه نماید.
شرایط پرداخت مهریه
به موجب ماده 2 قانون نحوه محکومیت های مالی: «هر فردی، محکوم به پرداخت مالی به دیگری گردد، چه به صورت استرداد عین یا قیمت یا مثل آن و یا ضرر و زیان ناشی از جرم یا دیه و آن را تادیه نکند، دادگاه وی را الزام به تادیه کرده و در صورتی که مالی از وی در دسترس باشد، آن را ضبط و به میزان محکومیت از مال ضبط شده، استیفا می کند، و در غیر این صورت، بنا به تقاضای محکوم له، ممتنع را چنانچه معسر نباشد، تا زمان تادیه حبس خواهد کرد».
بر طبق ماده 22 قانون حمایت از خانواده: «هر گاه مهریه، در هنگام وقوع عقد تا 110 سکه تمام بهار آزادی یا معادل آن باشد، وصول آن مشمول مقررات ماده 2 قانون اجرای محکومیت های مالی می باشد. در صورتی که مهریه، بیش از این مقدار باشد، در رابطه با مازاد، تنها ملائت مرد، ملاک پرداخت می باشد».
در این حالت، در صورت عدم توانایی مرد، فقط به مقدار 110سکه از مهریه زن، ضمانت اجرای جلب را خواهد داشت. تا صد و ده سکه، عندالمطالبه لحاظ می گردد و اثبات توانایی مالی زوج، برای پرداخت مازاد بر صد و ده سکه بر عهده زن است. همچنین، مردان می توانند با اثبات اعسار خود به دادگاه، اقدام به، قسط بندی مهریه کنند. چنانچه اقساط تعیین شده توسط دادگاه، برای پرداخت مهریه، سنگین باشد، مرد می تواند با تقاضای تعدیل اقساط مهریه از دادگاه، اقدام به متعادل کردن اقساط تعیین شده از جانب دادگاه کند.
طبق اعلام معاون قضایی قوه قضاییه در سیاست های جدید قوه قضاییه و در رسیدگی به دعاوی مهریه، رویه بدین صورت است که قاضی، واقع بینانه به شرایط طرفین و وضعیت مالی مرد، رسیدگی نموده و در صورتی که احراز کند که مرد، توانایی پرداخت مهریه به صورت یکجا را ندارد، مطابق دیدگاهی واقع بینانه رای بر تقسیط دهد.
بر طبق اعلام کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، موادی از قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در رابطه با مهریه، به شرح زیر اصلاح و در کمیسیون مزبور، تصویب شد: در صورت ارائه دادخواست اعسار از سوی مرد، تا زمانی که توانایی مالی وی ثابت نگردیده، امکان حبس او وجود ندارد و زن می تواند با ارائه سند مهریه به عنوان یک سند اجرایی به ادارات ثبت از قسمت اجرائیات ثبت، مهریه اش را به اجرا گذاشته و بدین صورت احتیاجی به ارائه دادخواست و اجرای مهریه از راه دادگاه نیست.
در مورد حق الثبت مهریه، حداقل مهریه، مهرالسنه و حداکثر آن، 100 سکه تصویب شد؛ در این حالت، حق التحریر این مقدار مهریه، معادل ۰.۲ درصد می باشد؛ ولی اگر در زمان نکاح، مهریه بالاتری مورد توافق قرار گرفت، مبلغ حق الثبت به تناسب افزایش می یابد.
نکاتی در مورد مهریه:
مهریه بایستی مالیت داشته باشد؛ به این معنا که ارزش مالی داشته باشد، مثل پول، سکه، طلا، ملک و ماشین. حتی میتوان انجام عمل یا فعالیتی را هم به عنوان مهریه قرار داد نظیر آموزش دادن حرفه یا فعالیتی.
مهریه پس ازفوت شوهر نیز به زوجه تعلق می گیرد و می بایست از ترکه او پرداخت گردد.
مهریه به ارث می رسد و وراث می توانند به نسبت سهم الارث خود آن را مطالبه نمایند.
خیانت و رابطه نامشروع زن تاثیری در استحقاق او برای دریافت مهریه نخواهد داشت و حتی در صورتی که رابطه نامشروع و خیانت وی ثابت گردد، نیز مستحق دریافت مهریه است.
مهریه از دیون ممتازه می باشد؛ یعنی پیش از هر بدهی دیگری قابل دریافت خواهد بود و بر هر طلب دیگری برتری دارد، بنابراین نخست بایستی مهریه و بعد بدهی های دیگر پرداخت گردند.
ملاک مقدار مهریه، زمان وقوع عقد نکاح می باشد نه پس از آن. پس اگر در زمان عقد مقدار مهریه سیصد سکه باشد و پس از ازدواج مهریه را تا سیصد و پنجاه سکه افزایش دهند، تنها مهریه در زمان عقد مورد حمایت قانون خانواده قرار خواهد گرفت و اضافه بر آن تنها می بایست به عنوان صلح یا هبه مطالبه شود.
اگر مالی که به عنوان مهریه مشخص می شود متعلق به زوج باشد، اجازه مالک لازم خواهد بود.
مهریه بایستی قابلیت تسلیم شدن را داشته باشد. در صورتی که زوج، خود توانایی به تسلیم را نداشته باشد، اما زن قادر به تصاحب آن باشد، مهر صحیح است.
مهریه می بایست ارزش داد و ستد اقتصادی داشته و شرعی و قانونی باشد.
شیوه طرح دعوی نیز بدین گونه است که مالک مال غیرمنقول با در دست داشتن سند مالکیت به دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول مراجعه نموده و با تنظیم دادخواست و طرح دعوی خلع ید به طرفیت متصرف که به وی غاصب می گویند، حق خود را مطالبه می نماید.
شرط اصلی برای طرح این دعوا، داشتن مالکیت بلامنازع می باشد؛ یعنی مالک می بایست سندی در دست داشته باشد که مالکیت وی را به صورت کامل اثبات می کند. همچنین چنانچه شخص واقعا مالک باشد، ولی مدرکی برای اثبات آن نداشته و طرف مقابل هم ادعای مالکیت را نپذیرد، نخست مدعی مالکیت بایستی به دادگاه مراجعه و دعوای اثبات مالکیت مطرح نموده و بعد با گرفتن حکم قطعی اثبات مالکیت، دعوای خلع ید را در دادگاه مطرح نماید.
سرقت چیست؟
سرقت به معنای ربودن مال دیگری، بدون رضایت اوست. مقصود از مال دیگری، معمولا اموال مادی و فیزیکی نظیر اشیا و وسایل مورد استفاده آنان می¬باشد؛ اما جرم سرقت یا دزدی ، محدود به حوزه مذکور نیست .
در حال حاضر، فرآورده های ناشی از تلاش های فکری و علمی افراد دیگر، نوعی دارایی به شمار رفته و مالیت دارند و چنانچه شخصی بدون رضایت دیگران، اموال فکری و علمی آن¬ها را سرقت کرده و خود از آن استفاده کند، جرم سرقت رخ داده است .
این سرقت را با عنوان سرقت علمی و یا سرقت ادبی می شناسند و همانطور که می دانیم گاهی در تولید آثار علمی نظیر مقالات، تحقیقات، پایان نامه¬ها و رسایل درسی، شخصی اقدام به سرقت علمی از دیگری می کند، ولی با وجود شیوع عرفی سرقت علمی، این عمل، جرم بوده و در صورت اثبات موضوع، مجازات در پی خواهد داشت .
عنصر قانونی جرم سرقت علمی و ادبی، در ماده 23 قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان بیان گردیده است که بر طبق این ماده قانونی، جرم سرقت علمی بدین صورت است:
چنانچه شخصی به صورت عالمانه و عامدانه، همه یا قسمتی از آثار علمی و ادبی دیگران را که از نظر قانونی مورد حمایت قرار گرفته است به نام خود یا به نام فرد دیگر و یا حتی به نام خود پدید آورنده بدون رضایت او، پخش یا عرضه نماید، در حالی که اجازه یا رضایت پدید آورنده در این رابطه گرفته نشده باشد، جرم سرقت علمی صورت گرفته که مرتکب، بعد از اثبات جرم سرقت، مجازات خواهد شد .
همچنین ، در رابطه با جرم سرقت علمی، ماده واحده ای با عنوان « قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی » در سال 1396 به تصویب رسیده است که به موجب این ماده قانونی، عنصر قانونی جرم سرقت علمی شامل موارد زیر می¬باشد :
انجام اعمالی مانند تهیه، عرضه و یا واگذار کردن تمامی آثار علمی مکتوبی نظیر رساله و پایان نامه و مقاله و آثار ضبط شده علمی و پژوهشی، همچنین آثار هنری، اعم از اینکه به صورت الکترونیک یا غیر الکترونیک باشند، توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی انجام شده باشد، به قصد انتفاع از آن به عنوان حرفه یا شغل انجام شده و یا به عنوان تهیه اثر به نام خود شخص، این گونه امور انجام شده باشد، جرم سرقت علمی خواهد بود.
مجازات سرقت علمی
به موجب قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان، در صورت ارتکاب جرم سرقت علمی با شرایط گفته شده در ماده 23 و وجود ارکان جرم سرقت، مرتکب به مجازات سرقت علمی یعنی حبس تادیبی از 6 ماه تا 3 سال ، محکوم می¬گردد. همچنین چنانچه شخصی بدون اجازه، ترجمه دیگری را به نام خود یا دیگری، چاپ و نشر نماید، به حبس از 3 ماه تا 1 سال محکوم خواهد شد که این مسئله با مجازات تقلب در کنکور، شباهت هایی دارد.
البته اگر شخص مرتکب سرقت علمی، یک شخص حقوقی باشد، علاوه بر اینکه تعقیب کیفری شخص حقیقی که جرم ناشی از تصمیم او بوده، امکان¬پذیر است، شاکی خصوصی می تواند پرداخت خسارت از اموال شخص حقوقی یا شخص حقیقی مسئول را هم، تقاضا نماید و دادگاه، حکم به این مجازات صادر می نماید.
همچنین به موجب قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی، ارتکاب جرم سرقت علمی با مصادیقی که ذکر شد، در رابطه با اشخاص حقیقی، مشمول مجازات جزای نقدی درجه 3 و محرومیت از حقوق اجتماعی درجه 6 است و چنانچه توسط اشخاص حقوقی ارتکاب یافته باشد، علاوه بر مجازات مدیران و گردانندگان آن، شخص حقوقی هم به مجازات های مذکور در ماده 20 ، 21 و 22 قانون مجازات اسلامی مانند انحلال ، مصادره اموال و ممنوعیت از فعالیت یا جزای نقدی محکوم می گردد.
شایان ذکر می¬باشد که « استفاده کردن از آثار متقلبانه » توسط هیات علمی، دانشجویان ، کارکنان اداری و طلاب، علاوه بر مجازات های ذکر شده، موجب سلب امتیاز مادی و معنوی مترتب بر آن و ملغی الاثر شدن هرنوع مدرک تحصیلی و علمی آنان خواهد گردید و تخلف آنان به شرح زیر به مراجع ذی صلاح، گزارش شده و به یکی از این مجازات¬ها محکوم می شوند :
نکته: مجازات سرقت علمی و ادبی نیز، مثل دیگر انواع سرقت ، در صورتی بر مرتکب قابل اعمال خواهد بود که دادگاه، رکن مادی( ارتکاب فعل سرقت ادبی ) و رکن معنوی( قصد مجرمانه از انجام فعل سرقت) را به طرق مقتضی، احراز کرده و جرم سرقت ادبی با توسل به یکی از ادله اثبات دعوی اثبات گردد.
در قراردادهای زیادی این مسئله به چشم می خورد که یکی از طرفین معامله اعمالی را برای فریب طرف مقابل انجام می دهد تا بتواند این معامله را انجام دهد. بدین معنا که یکی از طرفین معامله کارهایی را از روی آگاهی انجام می دهد که با استفاده از این کارها، کالایی که نقص و ایراد دارد را بدون عیب به طرف مقابل بشناساند و از این روش معامله میان طرفین انجام شود. به این اعمال متقلبانه در علم حقوق تدلیس گفته می شود.
ریشه این کلمه دلس و یا دلسه بوده که به معنای پوشاندن یا پنهان نمودن است.
ماده ۴۳۸ قانون مدنی در این رابطه بیان می دارد که: «تدلیس همان اعمالی می باشد که در هر معامله موجب فریب طرف مقابل می گردد.»
حقوقدانان هم در تعریف این واژه بیان نموده اند که این کلمه گونه ای فریب خارج از عرف بوده که یکی از دو طرف در هر معامله اقدام به این کار می کند که منجر به انجام معامله می گردد و در صورت انجام ندادن این عملیات متقلبانه به طور کلی این معامله انجام نمی گرفت، چراکه طرف مقابل به دلیل عیبی که از این مال مخفی شده است، رضایت برای خرید مال ندارد.
شرط تحقق تدلیس
برای برقراری تدلیس وجود 2 شرط ضروری است که یکی انجام عملیات و دیگری فریب دادن است.که این دو شرط باید توامان با هم وجود داشته باشند تا صدق عنوان تدلیس کند و وجود هرکدام بدون دیگری موجب تحقق تدلیس نمی شود. همچنین تدلیس بایستی پیش از انجام معامله باشد.
هرچند بایستی توجه داشت که تدلیس فقط در رابطه با قراردادهای تجاری نمی باشد و می تواند در مورد عقد نکاح هم صدق نماید. به عنوان نمونه می توان به دروغ گفتن درباره میزان تحصیلات در ازدواج، مخفی کردن بیماری ها و یا ازدواج های پیشین هر کدام از زوجین اشاره نمود.
شایان ذکر است که پرونده های زیادی که امروزه در دادگاه ها وجود دارند بههمین موضوع نیز اشاره می کنند.
تدلیس درمعاملات تجاری
هر عملی در معامله که موجب شود یکی از طرفین معامله فریب بخورد، مسبب تحقق جرم تدلیس می شود.
این جرم مختص به یکی از طرفین نبوده و میتواند از سوی فروشنده و خریدار انجام گیرد. تحقق تدلیس موجب میشود که طرفین فریب خورده فورا خیار فسخ یابد که این خیار با استناد ماده ۴۴۰ قانون مدنی اعمال آن پس از آگاهی به تدلیس فوری است که این فوریت عرفی است .
در مورد اسقاط یا غیرقابل اسقاط بودن خیارتدلیس برخی از حقوقدانان اعتقاد دارند که شخصی که از حقوق خود آگاه نیست، نمیتواند آن را ساقط نماید، چراکه امکان دارد در صورت آگاهی داشتن برای آن رضایت ندهد. همچنین بیان میشود که پیش از اینکه معامله وقوع پیدا کند و زیان دیده از تدلیس مطلع شود، نمیتوان خیار تدلیس را اسقاط نمود. ولی در این رابطه بیان میشود که در صورتی که شخص بخواهد شخص دیگری را فریب بدهد با مراجعه به قانون و اسقاط خیارتدلیس باعث می شود تا زمینه عدم احقاق حق زیان دیده فراهم شود و از قانون برای تضییع حق دیگران استفاده شود که این برخلاف قانون اساسی هم هست. بنابراین به شکل کلی خیارتدلیس پیش از اینکه زیان دیده اطلاع پیدا کند قابل اسقاط نمی باشد . البته به نظر می رسد که بتوان در زمانی که قرارداد تنظیم می گردد اسقاط خیارات را جز استثنائات قرارداد و مانع از سقوط آن شد.
در مقابل نظریه دیگری نیز مطرح گردیده است که همه ی خیارات را قابل اسقاط می داند و اعتقاد دارد که چنانچه در ضمن عقد تمام خیارات ساقط گردد، در صورت تحقق تدلیس شخص فریب خورده اختیار فسخ معامله را ندارد و فقط میتواند دعوای کیفری تحت عنوان کلاهبرداری مطرح کند که دراین حالت شخص فریب دهنده مسئولیت حقوقی ندارد.
تدلیس درازدواج
به طور کلی میتوان تدلیس در ازدواج را از مصادیق ازدواج های ناخواسته دانست، چراکه هنگامی که برخی از شرایط ذکرشده برای زن و مرد درشرایط نکاح، دروغ باشد، شرایط نکاح انجام نمی شودو درنهایت هم ازدواج صحیح نیست.
به طور کلی هنگامی که از ازدواج های ناخواسته حرف زده می شود،منظور ازدواج هایی است که زن و یا مرد از طرف خانواده مجبور به انجام آن می شود. فشارهایی که از طرف خانواده ها وارد می شود می تواند به صورت جسمی یا روحی باشد و در واقع در آن یکی از طرفین به هر دلیلی با فردی ازدواج میکند که هیچ علاقه ای به زندگی با او ندارد.
ولی معنی اصلی تدلیس در ازدواج این است که زن یا مرد با انجام عملیات فریبکارانه مسبب تدلیس در ازدواج می گردد. تدلیس در نکاح در واقع یعنی این که با کارهای متقلبانه هرعیب یا نقصی را که در زوجین وجود دارد مخفی کند و یا به او صفتی را نسبت دهد که شخص فاقد آن صفت باشد.
در صورتی که به یکی از زوجین شرط خاصی نسبت داده شود ولی پس از عقد نکاح مشخص شود که آن شخص دارای این صفت نبوده است، طرف مقابل این حق را خواهد داشت که عقد را فسخ نماید.
لازم به ذکر است که صریح یا ضمنی ذکرشدن شرط صفت اهمیتی درحق استفاده از این خیار تدلیس ندارد.