به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

این توضیحات و عنوان از ویرایش قالب ، قابل تغییر است.

مکان تبلیغات شما

امکانات وب

پر مخاطب ها

    عضویت

    نام کاربري :
    رمز عبور :

    تدلیس
    در قراردادهای زیادی این مسئله به چشم می خورد که یکی از طرفین معامله اعمالی را برای فریب طرف مقابل انجام می دهد تا بتواند این معامله را انجام دهد. بدین معنا که یکی از طرفین معامله کارهایی را از روی آگاهی انجام می دهد که با استفاده از این کارها، کالایی که نقص و ایراد دارد را بدون عیب به طرف مقابل بشناساند و از این روش معامله میان طرفین انجام شود. به این اعمال متقلبانه در علم حقوق تدلیس گفته می شود.
    ریشه این کلمه دلس و یا دلسه بوده که به معنای پوشاندن یا پنهان نمودن است.
    ماده ۴۳۸ قانون مدنی در این رابطه بیان می دارد که: «تدلیس همان اعمالی می باشد که در هر معامله موجب فریب طرف مقابل می گردد.»
    حقوقدانان هم در تعریف این واژه بیان نموده اند که این کلمه گونه ای فریب خارج از عرف بوده که یکی از دو طرف در هر معامله اقدام به این کار می کند که منجر به انجام معامله می گردد و در صورت انجام ندادن این عملیات متقلبانه به طور کلی این معامله انجام نمی گرفت، چراکه طرف مقابل به دلیل عیبی که از این مال مخفی شده است، رضایت برای خرید مال ندارد.
    شرط تحقق تدلیس
    برای برقراری تدلیس وجود 2 شرط ضروری است که یکی انجام عملیات و دیگری فریب دادن است.که این دو شرط باید توامان با هم وجود داشته باشند تا صدق عنوان تدلیس کند و وجود هرکدام بدون دیگری موجب تحقق تدلیس نمی شود. همچنین تدلیس بایستی پیش از انجام معامله باشد.
    هرچند بایستی توجه داشت که تدلیس فقط در رابطه با قراردادهای تجاری نمی باشد و می تواند در مورد عقد نکاح هم صدق نماید. به عنوان نمونه می توان به دروغ گفتن درباره میزان تحصیلات در ازدواج، مخفی کردن بیماری ها و یا ازدواج های پیشین هر کدام از زوجین اشاره نمود.
    شایان ذکر است که پرونده های زیادی که امروزه در دادگاه ها وجود دارند بههمین موضوع نیز اشاره می کنند.
    تدلیس درمعاملات تجاری 
    هر عملی در معامله که موجب شود یکی از طرفین معامله فریب بخورد، مسبب تحقق جرم تدلیس می شود.
    این جرم مختص به یکی از طرفین نبوده و میتواند از سوی فروشنده و خریدار انجام گیرد. تحقق تدلیس موجب میشود که طرفین فریب خورده فورا خیار فسخ یابد که این خیار با استناد ماده ۴۴۰ قانون مدنی اعمال آن پس از آگاهی به تدلیس فوری است که این فوریت عرفی است .
    در مورد اسقاط یا غیرقابل اسقاط بودن خیارتدلیس برخی از حقوقدانان اعتقاد دارند که شخصی که از حقوق خود آگاه نیست، نمیتواند آن را ساقط نماید، چراکه امکان دارد در صورت آگاهی داشتن برای آن رضایت ندهد. همچنین بیان میشود که پیش از اینکه معامله وقوع پیدا کند و زیان دیده از تدلیس مطلع شود، نمیتوان خیار تدلیس را اسقاط نمود. ولی در این رابطه بیان میشود که در صورتی که شخص بخواهد شخص دیگری را فریب بدهد با مراجعه به قانون و اسقاط خیارتدلیس باعث می شود تا زمینه عدم احقاق حق زیان دیده فراهم شود و از قانون برای تضییع حق دیگران استفاده شود که این برخلاف قانون اساسی هم هست. بنابراین به شکل کلی خیارتدلیس پیش از اینکه زیان دیده اطلاع پیدا کند قابل اسقاط نمی باشد . البته به نظر می رسد که بتوان در زمانی که قرارداد تنظیم می گردد اسقاط خیارات را جز استثنائات قرارداد و مانع از سقوط آن شد.
    در مقابل نظریه دیگری نیز مطرح گردیده است که همه ی خیارات را قابل اسقاط می داند و اعتقاد دارد که چنانچه در ضمن عقد تمام خیارات ساقط گردد، در صورت تحقق تدلیس شخص فریب خورده اختیار فسخ معامله را ندارد و فقط میتواند دعوای کیفری تحت عنوان کلاهبرداری مطرح کند که دراین حالت شخص فریب دهنده مسئولیت حقوقی ندارد.
    تدلیس درازدواج 
    به طور کلی میتوان تدلیس در ازدواج را از مصادیق ازدواج های ناخواسته دانست، چراکه هنگامی که برخی از شرایط ذکرشده برای زن و مرد درشرایط نکاح، دروغ باشد، شرایط نکاح انجام نمی شودو درنهایت هم ازدواج صحیح نیست.
    به طور کلی هنگامی که از ازدواج های ناخواسته حرف زده می شود،منظور ازدواج هایی است که زن و یا مرد از طرف خانواده مجبور به انجام آن می شود. فشارهایی که از طرف خانواده ها وارد می شود می تواند به صورت جسمی یا روحی باشد و در واقع در آن یکی از طرفین به هر دلیلی با فردی ازدواج میکند که هیچ علاقه ای به زندگی با او ندارد.
    ولی معنی اصلی تدلیس در ازدواج این است که زن یا مرد با انجام عملیات فریبکارانه مسبب تدلیس در ازدواج می گردد. تدلیس در نکاح در واقع یعنی این که با کارهای متقلبانه هرعیب یا نقصی را که در زوجین وجود دارد مخفی کند و یا به او صفتی را نسبت دهد که شخص فاقد آن صفت باشد.
    در صورتی که به یکی از زوجین شرط خاصی نسبت داده شود ولی پس از عقد نکاح مشخص شود که آن شخص دارای این صفت نبوده است، طرف مقابل این حق را خواهد داشت که عقد را فسخ نماید.
    لازم به ذکر است که صریح یا ضمنی ذکرشدن شرط صفت اهمیتی درحق استفاده از این خیار تدلیس ندارد.

     

    rii rii
    27 / 1 / 1402 - 20:36
    بازدید : 101

    آمار سایت

    آنلاین :
    بازدید امروز :
    بازدید دیروز :
    بازدید هفته گذشته :
    بازدید ماه گذشته :
    بازدید سال گذشته :
    کل بازدید :
    تعداد کل مطالب : 11
    تعداد کل نظرات : 0

    خبرنامه